لطفا از تمام
مطالب مربوط به روستای حور دیدن فرمایید.
http://www.hur.blogfa.com
عزاداری
شهيد آيت الله دستغيب می فرمايد: در اوقات مجاورت حقير در نجف اشرف در ماه محرم، سنة 1358 از طرف حكومت عراق اكيداً از قمه زدن و سينه زدن و بيرون آمدن دستجات منع شده بود، شب عاشورا برای اين كه در حرم مطهر و صحن شريف سينه زنی نشود از طرف حكومت اول شب درهای حرم و رواق را قفل كردند و هم چنين درهای صحن را و آخرين دری كه مشغول بستن آن شدند در قبله بود و يک لنگه آن را بسته بودند كه ناگاه جمعيت دسته سينه زن هجوم آورده وارد صحن شده و رو به حرم مطهر آوردند درها را بسته ديدند در همان ايوان مشغول عزاداری و سينه زنی شدند. ناگاه عده ای شرطی با رئيس آنها آمده و آن رئيس با چكمه ای كه بر پا داشت در ايوان آمده و بعضی را می زد و امر كرد آنها را بگيرند، سينه زن ها بر او هجوم آوردند و او را بلند كرده و در صحن انداختند و سخت او را مجروح و ناتوان ساختند و چون ديدند ممكن است قوای دولتی تلافی كنند و بالاخره مزاحمشان شود، با كمال التجا و شكستگی خاطر، همه متوجه در بسته حرم شده و به سينه می زدند و می گفتند: «يا عَلي فُكَّ الْبابَ» ما عزادار فرزندت هستيم.
پس در يک لحظه، تمام درهای حرم و رواق و صحن گشوده گرديد و بعضی موثقين كه مشاهده كرده بودند برای حقير نقل كردند كه ميل های آهنين كه بين درها و ديوار بود وسط آنها بريده شده بود.
وبالجمله سينه زنان وارد حرم مطهر می شوند، ساير نجفی ها كه باخبر می شوند همه در صحن و حرم جمع می شوند و شرطی ها پنهان می گردند.
موضوع را به بغداد گزارش می دهند دستور داده می شود كه مزاحم آنها نشويد. در آن سال در نجف و كربلا بيش از سال های گذشته اقامه عزا شد و اين معجزه باهره را شعرا در اشعار خود نقل نموده و منتشر ساختند.
شهيد آيت الله دستغيب می فرمايد: در اوقات مجاورت حقير در نجف اشرف در ماه محرم، سنة 1358 از طرف حكومت عراق اكيداً از قمه زدن و سينه زدن و بيرون آمدن دستجات منع شده بود، شب عاشورا برای اين كه در حرم مطهر و صحن شريف سينه زنی نشود از طرف حكومت اول شب درهای حرم و رواق را قفل كردند و هم چنين درهای صحن را و آخرين دری كه مشغول بستن آن شدند در قبله بود و يک لنگه آن را بسته بودند كه ناگاه جمعيت دسته سينه زن هجوم آورده وارد صحن شده و رو به حرم مطهر آوردند درها را بسته ديدند در همان ايوان مشغول عزاداری و سينه زنی شدند. ناگاه عده ای شرطی با رئيس آنها آمده و آن رئيس با چكمه ای كه بر پا داشت در ايوان آمده و بعضی را می زد و امر كرد آنها را بگيرند، سينه زن ها بر او هجوم آوردند و او را بلند كرده و در صحن انداختند و سخت او را مجروح و ناتوان ساختند و چون ديدند ممكن است قوای دولتی تلافی كنند و بالاخره مزاحمشان شود، با كمال التجا و شكستگی خاطر، همه متوجه در بسته حرم شده و به سينه می زدند و می گفتند: «يا عَلي فُكَّ الْبابَ» ما عزادار فرزندت هستيم.
پس در يک لحظه، تمام درهای حرم و رواق و صحن گشوده گرديد و بعضی موثقين كه مشاهده كرده بودند برای حقير نقل كردند كه ميل های آهنين كه بين درها و ديوار بود وسط آنها بريده شده بود.
وبالجمله سينه زنان وارد حرم مطهر می شوند، ساير نجفی ها كه باخبر می شوند همه در صحن و حرم جمع می شوند و شرطی ها پنهان می گردند.
موضوع را به بغداد گزارش می دهند دستور داده می شود كه مزاحم آنها نشويد. در آن سال در نجف و كربلا بيش از سال های گذشته اقامه عزا شد و اين معجزه باهره را شعرا در اشعار خود نقل نموده و منتشر ساختند.
تاريخ : دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ | 17:30 | نویسنده : هور اوشاغی |





















لطفا از دیگر مطالب مربوط به روستای حورنیز دیدن فرمایید