
گرچه آئین نوحهسرایی شیعی در ترکی از قرن دوم و سوم هجری آغاز شده است، اما ظاهراً نخستین مجموعههای مدوّن در موضوع مراثی اهل بیت عصمت و طهارت – علیهم السلام- «شهدانامه»ی نشاطی اردبیلی و حدیقة السعدای حکیم ملامحمد فضولی است. «حدیقة السّعدا» در تاریخ ادبیات تعزیهای ما، جایگاهی بسیار والا و شایسته دارد که به لحاظ ترکیستیزی دربار پهلوی در ایران که در راستای اسلامستیزی پیش میرفت، مانند دیگر آثار ارزندهی اسلامی- ترکی ایران به بوتهی فراموشی سپرده شد.
حدیقةالسعداء بیش از ده بار به چاپ سنگی رسیده است، در قاهره، تبریز و استانبول در سالهای ۱۲۷۱، ۱۲۶۱، ۱۲۵۳ هـ. (قاهره)، ۱۲۹۶، ۱۳۸۹، ۱۲۸۶، ۱۲۷۳ و ۱۳۰۲هـ. یک بار نیز در سال ۱۹۵۵م. در استانبول با برگردان به الفبای لاتینی و تغییر در شیوهی بیان و ساخت زبانی نشر شده است و در انتظار یک نشر علمی و انتقادی از سوی خود ایرانیان است.
حادثهی جانسوز و جانگداز کربلا، موضوع اصلی این اثر است و ذکر مصایب همهی انبیا و اولیا در این کتاب به خاطر طرح این حادثه است.
در تمامت ادبیات ترکی ایرانی و شیعی، حادثهی کربلا موضوع انواع ادبی گوناگونی بوده است و اثر فضولی در واقع کاملترین نوع مرثیهنگاری منظوم و منثور در موضوع این حادثه است. پارههای نثر آن مسجع و بسیار شیوا و مشحون از تعقیدات دلنشین و دلانگیز لفظ خاص فضولی است.
این کتاب در میان ما شیعیان هم مأخذ و منبع دریایی از کتب نوحه و مرثیه در چهار صد سال اخیر بوده است و هم رایجترین کتاب در نوع خود به شمار میرفته است.
من این کتاب را به عنوان ثقل اصلی هستهی مرکزی کلیت آفرینش ادبی فضولی ارزیابی میکنم. ملامحمد فضولی نه تنها در این اثر، بلکه در سرتاسر خلاقیت ادبی خود، جای جای به آویزش عاطفی خویش به خاک کربلا اشاره دارد.
کتاب حدیقةالسعداء با یک دیباچه شروع میشود. آغاز آن دو بیت زیر است:
یارب ره عشقینده منی شیدا قیل،
احکام عباداتی منه اجرا قیل.
نظّارهی صنعونده گؤزوم بینا قیل،
اوصاف جبینینده دیلیم گویا قیل.
دیباچه به شیوهی نوینی که تا آن روزگار در ادبیات مکتوب ترکی کمنظیر بوده، تدوین گشته است.
در فرجام دیباچه از «مقتل» ابوحنیف و «مصرع» طاوسی در زبان عرب از سید ابوالقاسم
علیالطاوسی و از روضة الشهداء در لسان عجم از مولانا حسین واعظ کاشفی یاد میکند و به ویژه
دومی را به تتبع تواریخ و تفاسیر میشناسد و تصمیم خود را بر قرینهسازی آن در لفظ
ترکی به نام حدیقةالسعداء بیان میکند.
توجه به همانندسازی در تاریخ ادبیات ترکی، انتقال معارف اسلامی و مفاهیم قرآنی از متون
گرانبهای عربی و ادب فارسی به ترکی، و پربار ساختن متون ترکی مقولهای است که پیوسته ا
ندیشهی فضولی را به خود مشغول داشته است. چنانکه مثلا، در مقدمهی دیوان غزلیات خود گوید:
ای عقدهگشای عرب و ترک و عجم،
ائتدین عربی افصح خلق عالم.
قیلدین شعرای عجمی عیسی دم،
من ترک زباندان التفات ائیلمهکم.
این نوع استغاثه برای توفیق در همانندسازی، نظر صاحب مثنوی هزار بیتی قوتادغو بیلیغ
در قرن چهارم و پنجم، خواجه احمد یسوی ملقب به پیر ترکستان، قاضی برهانالدین،
سرایندهی عتبةالحقایق، امیر علیشیر نوایی، عاشیق پاشا و جز اینها را نیز به خود جلب
کرده است. سلطان ولد فرزند مولوی هم کوشیده است آثاری همانند با برخی از متون فارسی
در ترکی ایجاد کند. و پس از او از سوی ترکان تلاشی پرتوش و توان در گسترش آنچه
ما «مکتب مولوی» میگوییم شده است.
باری، فضولی پس از دیباچه، عنوانهای ده باب اثر خود را میشمارد:
- باب اول در بیان صورت احوال بعضی انبیاء عظام و رسل گرامی.
- باب سوم در بیان وفات حضرت رسول (ص).
- باب چهارم در بیان وفات حضرت فاطمه (س).
- باب پنجم در بیان شهادت حضرت مولیالموالی علی مرتضی (ع).
- باب ششم در بیان احوال حضرت امام حسن (ع).
- باب هفتم در بیان حرکت حضرت سیدالشهداء، حضرت امام حسین (ع) از مدینه به مکه.
- باب هشتم در بیان وفات حضرت مسلم بن عقیل.
- باب نهم در بیان آمدن حضرت امام حسین از مکه به کربلا.
- باب دهم در بیان شهادت حضرت امام حسین (ع).
- باب یازدهم در بیان آمدن اهل بیت از کربلا به شام.
باب نخست با ذکر مصایب پیشوای مصیبتزدگان و مقتدای دلشدگان حضرت آدم صفی (ع) آغاز
میشود. تمام این باب مستند به آیات قرآنی است. باب را با ذکر آیهی شریفه « وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا
ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا
عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» شروع میشود.
به لحاظ ساختشناسی و بهرهوری از آرایههای سخنسنجی این بخش از کتاب قطعاتی دلآویز و
بس والا دارد. مثلا:
«…آدم، حوّادن آیریلیق اختیار قیلدی، هربیری، بیر دیاره دوشدو، و هربیری مین بلایا ساتاش
دی. آدم، وادی سرندیبده سرگردان اولوب، حوا ساحل دریای هنده دوشدو:
نه ایشدیر ای فلک دلداری دلداریندن آییرماق،
جفاکش عاشقی یار وفاداریندان آییرماق.
حضرت عزتدن ندا گلدی که ای جبرائیل آدم غریبدیر، آنینلا موانست قیلیکل.
آه آتشباری عشّاقین سرایتسیز دگیل،
عاقبت هر غم یئتر پایانه غایتسیز دگیل… .»
همینگونه در حکایت ضمنی در چند بیت، از مصایب حضرت آدم – علیهالسلام- شمهای بیان میکند
و سپس از حضرت نوح که نهصد سال گرفتار سیاست سفهای قوم بود، حضرت ابراهیم خلیل (ع)،
حضرت یعقوب، حضرت یوسف و حضرت موسی کلیمالله (ع)، حضرت ایوب (ع)، حضرت عیسی،
ذکریا، یحی سخن میگوید. این باب در واقع تلخیصی از قصص قرآن و بیان حکمت مستتر در
آنهاست با برداشتی عاطفی و پیوند دادن با ماجراهای گوناگون کربلا. بدینگونه که در ذکر
هر ماجرای محنتخیز از مصایب انبیا، گریزی به یکی از حوادث کربلا میزند. مثلا، در
حادثهی امتناع برادران حضرت یوسف از آب دادن به وی و گرفتن مشربه از سوی شمعون
از دست وی یکباره اشک از چشم مؤمنان درمیآورد و خشم در دلهاشان بیدار میسازد و میگوید:
نتکیم دشت کربلادا، زلات فرات جمیع مخلوقاته مباح ایکن، آل مصطفادان قطع ائتدیلر و
طریق هدایت ظاهرایکن راه ضلالتی دوتدولار:
روز رزم کربلا راه خطا توتموش فرات،
قیلمامیش آل محمد دردینین درمانینی.
اول سببدندیر بو کیم عذر ایله توتموش متصل،
ائیلهییب فریاد خاک کربلا دامانینی.
و یا در فصل ذکر ابتلای کلیمالله- علیهالسلام- و سخن از قلّت اعوان و انصار ایشان و جفای آن
فرعون میگوید:
«فیالواقع آئین شدت احوالی و کثرت اهوالی شبیهدیر وقایع شاه کربلایا که استیلای اعدادان منزجر
اولوب ترک روضهی رسول ائدیب یار و دیاریندان محروم قالیب، دشت کربلا دا گرفتار دام م
صایب اولدوقدا تحمل ائدیب متزلزل اولمادی:
محنت موسی دگیل مانند اندوه حسین،
فرقین ائتمیش آنلارین میزان اندوه و بلا.
شمع بزم افروز دور وادی ایمن آتشی،
نار عالمسوز دور برق بلای کربلا.»
و یا در آغاز فصل، ذکر محن حضرت عیسی (ع) دو بیت زیر را:
قصد قتل عیسی مریم قیلان ساعت یهود،
ائیلهمیشدی مضطرب آنی مجرد بیم جان.
گور شهید کربلا حالینا هم جان قیلدی ترک،
هم فراق آل و اولادیله اولدو امتحان.
زیباترین فصل این بخش، فصل مصایب حضرت ایوب (ع) است. فضولی ضمن شرح موجزی
از بلا و محن ایوب، تفسیری زیبا از تعارض عقل و عشق و برتری عشق بر آن نیز میآورد و
این سخن از او است که ورد زبانهاست:
عشقدیر هرنهوار عالمده،
باشقا بیر قیل و قالدیر آنجاق.
و در فرجام فصل، باز به کربلا گریز میزند و میگوید:
«ای عزیز! اگر ایوب صبور، فوت اموال و موت اولادیله متغیر اولماییب، صبر قیلدی،
شهید کربلا ایسه خانمانی یغمایا وئریب، اخوان و اولاد و انساب موتون مشاهده ائدیب
صابر اولدو. و اگرچه ایوبون بدنینده دورد مین ایگیرمی قان ایچن قورد منزل توتدو،
شهید کربلانین تنینده یوزمین پیکان آبدار قرارگاه ائتدی.
دئمه کیم شاه کربلا المی،
غم ایوب دلفگارجهدیر.
سانما کیم زخم نیش کرم ضعیف،
ضرب شمشیر آبدارجادیر.»
نویسنده : دکتر حسین محمدزاده صدیق
موضوعات مرتبط: ادبیات وآداب وسنن دهستان
چطور شد مسجد ابوالفضل علیه السلام دهستان حور احداث گردید؟
گورستان شهیدگاه:
بجان دره سی
هور(حور) درگذر زمان
سِل آغلادی من آغلادیم
قره سو ۱
قره سو ۲
مشاهیر ادبی حور
"سنگر"
ویلکیج:
یاز قیه لرده
ریشه جاینامهای (دیو داغی)؛ (دیو گوزه) و ( دوه میدانی) در حور
مناجات نامه
فعلا
گل چو از باد خزان، پژمرد و ريخت
کم کاری در وبلاگ حور تقصیر ما نبودبلکه تقصیر بلاگفا بود . این هم اطلاعیه بلاگفا
مشکلات باز سازی حمام قدیمی حور نظر شورا
توضیح
بایاتیلار(۱۰)
در باره حمام حور
سایت اسلاید اسکین طراح قالب وبلاگ حرفه ای با امکانات عالی














